به نظر شما کدام عامل باعث شده که روزنامه خبرورزشی ضمن نشان دادن بی سوادی برخی از نویسندگانش،اینقدربه مسائل جزی و پیش پا افتاده گیر بدهد و بازوبند کاپیتانی تیم بزرگی چون استقلال را به سخره بگیرد!؟
نکته:بعضی از نویسندگان این روزنامه آنقدر شوت تشریف دارند!!!
که مجتبی جباری را به عنوان یکی از گزینه های کاپیتانی در استقلال نمی شناختند!
نتیجه گیری:یا این روزنامه با استقلالی ها مشکل دارد یا با رحمتی و نکونامی که چندی پیش رسانه ها را ترحیم کردند!شایدهم هیچ کدام؛بی سواد و عقده ای هستند!

8 شاکی،به سیم آخر زده و ازعدم استقبال هواداران گلایه کرده است!
این بار هدف و مخاطب حملات کلامی مجتبی،هواداران استقلال هستند!
چرا هواداران به استادیوم نمی آیند؟!
به راستی حق با مجتبی جباری و دیگر بازیکنان تیم است یا هواداران؟
مجتبی درست به هدف زده یا دوباره جنجال به راه انداخته!؟
من که فکر میکنم حرف حقی را زده است!این همه ادعا داریم اما موقع عمل کردن وظیفه خودمان همه چیز را فراموش میکنیم!

کار گره خورده بود امیر اردشیر قلعه نوعی می دانست که سایپا با تقوی آمده تا اعاده حیثیت کند.
در واقع او آرزو می کرد که بعد از شکست سنگین 4 بر صفر آنهم در جام حذفی دوباره خیلی سریع با استقلال رو در رو شود و بتواند لشکر شکست خورده اش را با گرفتن یک تساوی دوباره سرپا کند و به همه حتی شاگردان خودش هم بفهماند که آن بازی یک اتفاق بوده است!
با همین تفکر شطرنج آغاز شد سایپا دژ دفاعی و قلعه ای تسخیر ناپذیر را با تفکر مساوی گرفتن به میدان فرستاده بود و پرس دستور اول و آخر بود و من تو من پایه هر حرکتی به هنگام در اختیار داشتن توپ توسط استقلالیها!
تیک تاک ساعت روی اعصاب بود و هر لحظه که می گذشت کار برای استقلال سخت تر می شد امیر اردشیر هر چه کار جلوتر می رفت انگار عصبی تر می شد!اما به یکباره عوض شد انگار با برق 220 ولت خشک شد تو گویی هیچ کس را نمی دید تو گویی کنار تلویزیون نشسته و در تنهایی محض فوتبال می بیند تو گویی همهمه ها را نمی شنید !امیر قلعه نوعی یک برون گرای کامل است برون ریزی اش در بیشترین دوز ممکن است که تا کنون چیزی شبیه آن ندیده ام همه احساسش کف دستش است!خشم ،خوشحالی،دلخوری و ...
برای من درونگرا که همه چیز را در درون خودم نگه می دارم چنین موجودی انگار از کره مریخ آمده است!یک آدم فضایی دگر اندیش!
اما همان آدم برون گرا هر ثانیه ساکت تر می شد بازی را رها کرده بودم و به عکس العملهای امیر قلعه نوعی چشم دوختم و کاملا سعی کردم آنالیزش کنم!دستها در جیب و شبیه به مجسمه!
راست می گوید اگر در کشور دیگری بود باید مجسمه اش را می ساختند!به یاد مجسمه بنا پارت افتادم او هم دست در جیب داشت درست مثل امیر اردشیر با این تفاوت که امیر قلعه نوعی پشت آن درجات ژنرالی قلبی از طلا دارد!

بعضی هواداران با غلظت و شدت  خاص در برابر موضوعات و شایعاتی که بعضی از رسانه ها در خصوص اختلافاتی که بین بازیکنان بزرگ تیم بر سر چه بازیکنی دوست دارد بازوبند را بر دستانش ببندد واکنش نشان میدهند! همین موضوع باعث شده که سوژه خوبی به دست مغرضان استقلال و مجیدی داده بشود و با مانوری روی این قضیه داده میشود،موجبات ناراحتی بعضی از هواداران متعصب فرهاد مجیدی و حتی خود بازیکن و کادرفنی تیم شده اند!

این موضوع کاملا از قبل هم معلوم و مشخص بوده چه کسی با چه شرایطی باید کاچیتان تیم بزرگی چون استقلال باشد و من نوعی یا دیگرهواداران استقلال و حتی مغرضان نمی تواننیم در تغییر دادن صاحب بازوبند دخل و تصرفی داشته باشیم و چه بخواهیم چه نخواهیم این مجیدی می باشد که وقتی در ترکیب تیم قرار می گیرید بازوبند را می بندد!به نظر می رسد که حتی اگر روزی خود فرهاد مجیدی بخواهد از بستن بازوبند سرگروهی تیم امتناع کند و یا قلعه نویی نظر دیگر ای داشته باشد،بازهم طبق یک قانون نانوشته مجیدی محکوم به بستن بازوبند کاپیتانی می باشد.لذا هواداران نباید وقتی خلاف این قانون نانوشته مطلب یا صحبتی می شنوند از خود عکس العمل نشان بدهند و از خودشان نقطه ضعفی بروز دهند و در برابر این قبیل اظهارات بیهوده و چرت جبهه بگیرند!

اين خصلت امير قلعه نويي را کمتر مربي در بين مربيان ايراني دار که تا آخرين لحظه و با وجود مخالفتهاي بسياري که از يک تصميم وي صورت ميگيره،پاي بازيکنانش مي ايستد و تاوانش را هم ميده.
امیر قلعه نویی در ابتدای فصل برای خرید بیگ زاده و بازی دادن وی کلی انتقاد از سوی کارشناسان و حتی هواداران شنید اما پای تصمیمی که گرفته بود ایستاد!
حالا هم که بیگ زاده تقریبا مصدوم شده!!قلعه نویی با خریدن اشجاری در تعطیلات نیم فصل یه جورایی حرفهای کارشناسان و هوادران را قبول کرده و  دیگردرصد احتمال دادن به  بازی کردن بیگ زاده در حد مصدومیت اشجاری و.... خواهد بود!!

اما مهمترین اتفاق بازی دیروز استقلال با سایپا پی بردن امیر قلعه نویی به ترکیب و ارنج اشتباهی که در ابتدای نیمه چیده بود برمیگرده!قلعه نویی اشتباهی که در تجریه و تحلیل ای قبل از بازی و یا تصمیمی که جدیدا برای چرخشی بازی دادن بازیکنانش گرفته پی بره بود و  در نیمه دوم یه جورایی  آنها رااصلاح کرد.قلعه نویی با بیرون گذاشتن حمودی و نظری در نیمه اول کاملا جناحین تیمش را از فلج شده میدید و آنرا از دست داده بود و اگر حمودی را زودتر به ترکیب اضاقه نکرده بود ممکن بود خسرو حیدری را هم به دلیل فشار زیادی که در این جناح به وی آورده میشد در ادامه بازی خسته تر ادامه بده و نقطه قوت تیمش را به پاشنه  آشیل پسران آبی تبدیل کنه! لذا تعویض حمودی یک تعویض طلایی نبود؛بلکه حکم یک اطلاحیه و یا لاک غلط گیر را ایفا میکرد!

بازهم یک پای تیم تراکتورسازی وسط کار است!
یادمان نرفته که امیر قلعه نویی در دو بازی اول لیگ بخاطر اتفاقات فصل قبل که هدایت این تیم تبریزی را برعهده داشته بود،از نشستن بر روی نیمکت استقلال محروم بود و حالا ....
منتهی یه سوال این وسط پیش میاد که فرزاد حاتمی و ایمان موسوی در نیم فصل اول هر کدام 4 گل برای تیمهای سابق خود زده بودند!
پس چرا در جدول گلزنان لیگ برتر نامی از این گلزنها دیده نمیشود؟
منظور نه با نام تیم های تراکتورسازی و نفت و نه به نام تیم فعلیشان استقلال در بین گلزنان برتر لیگ دیده نمیشود!؟!
اگر دو گل حاتمی و یک گل موسوی که در نیم فصل دوم برای استقلال به ثمر رساندند را به گلهای نیم فصل اول این دو اضافه کنیم،هر کدام به ترتیب 6 و 5 گله می باشند.